چکیدهاصل عدم مداخله از اصول مندرج در منشورملل متحد است که سازمان ملل متحد را از دخالت در اموری که اساساً در صلاحیت داخلی کشورهاست،منع کرده است. این اصل بر پایه اسناد بینالمللی در روابط بین دولتها نیز حاکم بوده و ازحاکمیت برابر آنها نشئت میگیرد. با این حال جایگاه این اصل، با بروز مفهوم مداخله بشردوستانه وپس از آن تئوری مسئولیت حمایت، مورد تردید قرار گرفته است. علاوه بر اینها، حمایت مالی،تسلیحاتی و تجهیزاتی برخی دولتها از شورشیان و معارضان داخلی در کشورهایی مانند سوریه وعراق، اعتبار و کارایی این اصل را در عمل با چالش و تردید جدی روبهرو کرده است. دراین مقاله با بررسی چالشهای موجود در تقابل با اصل عدم مداخله، اعتبار و جایگاه این اصل در حقوقبینالملل قراردادیو عرفی، به ویژه در پرتو رویه دیوان بینالمللی دادگستری، ارزیابی شده است. به نظر میرسد اصل عدممداخله همچنان یک اصل حقوقی معتبر در حقوق بینالملل موجود بوده و اعتبارآن در برابر چالشهای فرارو مخدوش نشده است. علاوه بر این، تمسک به آن در روابط بین دولتها و با مللمتحد نیز یک ضرورت است که عامل مهمی در کاهش مخاصمات داخلی و تضمین صلح و امنیت بینالمللی بهشمار می آید.