ارزیابی مقایسه ایی تهدیدهای امریکا در برخورد با ایران(2010-2001)

نویسنده

چکیده

تهدیدهای امنیتی بخشی از واقعیت های سیاست بین الملل اند. کشورهایی که دارای اهداف راهبردی معطوف به تغییر وضع موجود باشند، یا با اهداف قدرت های بزرگ و بازیگران منطقه ای هماهنگ نباشند، در وضعیت تهدید امنیتی قرار می گیرند. جمهوری اسلامی در زمره کشورهای دارای ژئوپولیتیک تهدید است. این کشورها در شرایطی به سر می برند و با بازیگرانی تعامل می کنند که اهداف امنیتی و راهبردی متفاوتی دارند. وضعیت امنیتی ایران در مدار تاریخی صد سال گذشته بیانگر چنین وضعی است. علیه امنیت ملی » تهدیدهای مرکب « در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد شکل گیری ایران هستیم که ناشی از مولفه های ایدئولوژیک و راهبردی جمهوری اسلامی است. قدرتهای بزرگ درصدد کنترل فضای امنیتی ایران هستند، در حالی که بازیگران منطقه ای همانند عراق، عربستان و اسرائیل تلاش زیادی برای محدودسازی و مقابله با رهیافت های امنیتی ایران به انجام رسانده اند. چنین فرآیندی به گونه ای متفاوت در قرن 21 نیز ادامه یافته است.
در این مقاله تلاش می شود تهدیدهای امنیتی امریکا علیه اهداف راهبردی ایران، در دوران جورج بوش و باراک اوباما با یکدیگر مقایسه شود. برای تبیین این موضوع از دکترین امنیت ملی امریکا در این دو مرحله استفاده می شود. از سوی دیگر، الگوهای رفتاری و همچنین مواضع راهبردی امریکا و متحدانش در چارچوب سیاست و نهادهای بین المللی مورد توجه قرار خواهد گرفت. ادبیات سیاسی به کار رفته توسط زمامداران و استراتژیست های امریکایی نشان می دهد که جلوه هایی از تهدید، رویارویی و مقابله در دو دوره تاریخی یادشده وجود داشته است. این تهدیدها در دوران بوش با ادبیات تهاجمی تری مطرح می شد، در حالی که امکان عملیاتی شدن آنها محدود بود. تهدیدهای امنیتی دوران اوباما، ادبیات منعطف تری در مقایسه با دوران بوش دارد، در مقابل، امکان عملیاتی شدن آنها تهدیدهای امریکا در دوران ،» رهیافت رئالیسم تدافعی « افزایش یافته است. در این مقاله براساس بوش و اوباما مورد تبیین مقایسه ای قرار گرفته است.

کلیدواژه‌ها