گروهی از محقّقین، نمودار تاریخی رشد و انحطاط تمدّن اسلامی را چنین ترسیم میکنند: «تمدّن اسلامی از قرن اوّل تا قرن پنجم قمری رو به ترقّی گذاشت، سپس رفتهرفته تنزّل کرد و با حملهی مغول به حضیض مرگباری درافتاد و آثار عمدهی عظمت سیاسی و فرهنگی آن یکسره ویران شد؛ با این همه، این تمدّن از میان نرفت و بار دیگر اوج گرفت. در مرحلهی دوّم ترقّی که از آخرین دههی قرن هفتم تا پایان قرن یازدهم ادامه یافته در سرزمین اسلام امپراتوری از بزرگترین امپراتوریهای جهان، یعنی امپراتوری ایران، عثمانی و هند استقرار یافت. این مرحله از اعتلا بار دیگر از آغاز قرن دوازدهم تا اواسط قرن سیزدهم رو به افول گذاشت و اینک تقریباً در همهی سرزمینهای اسلامی، نشانههایی از موج جدید بیداری اسلامی به چشم میخورد.»هم اینک گروه های اسلامی، فعال ترین جریان های سیاسی جهان اند. علت این فعالیت که جدی و فراگیر است، آگاه شدن مسلمانان از عقب ماندگی ها، توسعه نیافتگی ها و کاستی های موجود در جهان اسلام است. این آگاهی ها، آنان را به جنبش و تلاش بیشتر در یک صدساله اخیر، واداشت. این تلاش، همان پدیده ایی است که جنبش بیداری اسلامی اش می نامند. از آنجا که پدیده مذکور واجد تحولاتی است که امنیت جهان اسلام را متاثر خواهد کرد، ازینرو ضرورت دارد مورد مداقه بیشتر قرار گیرد. پژوهش پیش رو تلاشی در جهت واکاوی و دقت در مفهوم شناختی و تبیین پدیده بیداری اسلامی بعنوان یکی از عوامل دخیل در وضعیت امنیتی جهان اسلام در دوران اخیر است. از این منظر مفهوم شناسی، تبیین ماهیت، اهداف و شاخصه ها آن مهم ترین دغدغه این نوشتار است.