با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و تسلط بر ساختار قدرت سیاسی، سیاست خارجی
ترکیه در دوران حاکمیت این حزب دچار تحول و دگرگونی درخور توجهی شده است. به
دنبال این تحول و فعال شدن دیپلماسی ترکیه در تمامی مناطق پیرامونی، رهبران این
کشور با الگو قرار دادن دکترین عمق استراتژیک، نقش متفاوتی را در قیاس با دولت های
قبلی برای ترکیه در مسائل منطقه ای و نظام بین الملل تعریف کرده اند. دکترین عمق
استراتژیک به عنوان الگوی نظری سیاست خارجی ترکیه، با محور قرار دادن جغرافیا،
تمدن و تاریخ امپراتوری عثمانی به عنوان عناصر قوام دهنده ژئوپلیتیک این کشور، بستر
جدیدی برای نقش آفرینی رهبران ترکیه در صحنه نظام بین الملل پدید آورده که فعال
شدن ترکیه در معادلات قدرت در سطح منطقه ای و حتی جهانی را اجتناب ناپذیر کرده
است. دولت اردوغان با سیاست خارجی جدید خود با عنوان «نئوعثمانی گرایی » تلاش
می کند جایگاه این کشور را به عنوان یک قدرت مرکز و خرده هژمون منطقه ای ارتقا دهد.
این مقاله تلاش دارد با تکیه بر روش تحلیلی توصیفی به این سؤال پاسخ دهد که
ژئوپلیتیک ترکیه چه تأثیری بر سیاست خارجی دولت اسلام گرای عدالت و توسعه داشته
است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که ژئوپلیتیک ترکیه بر جهت گیری و تدوین
سیاست خارجی دولت عدالت و توسعه در چارچوب عمق استراتژیک تأثیر گذاشته است.