به دنبال دامنهدار شدن بحران سوریه، جهتگیریهای متفاوتی از سوی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در قبال آن اتخاذ شد؛ به گونهای که منافع متعارض و ناسازگار هر کدام از طرفین به جای کمک به حل و فصل سریع بحران به فراگیر شدن آن انجامید. در این راستا نقشآفرینی بازیگران منطقهای تأثیرگذاری مثل فدراسیون روسیه از جهات مختلف حائز اهمیت فراوان است؛ زیرا این کشور از یک سو بازیگری اثرگذار در بسیاری از مسائل و بحرانهای منطقهای و بعضاً بینالمللی است و از سوی دیگر به علت داشتن روابط دیرینه با سوریه و همچنین داشتن پایگاه نظامی در آن کشور، تلاش میکند سطح نفوذ خود را در معادلات سیاسیـ امنیتی دمشق حفظ کند. بدین علت فدراسیون روسیه بازیگری مهم در بحران سوریه تلقی میشود. با توجه به این مهم، در پژوهش حاضر تلاش شده است جهتگیریها و راهبردهای روسیه در بحران سوریه در قالب چارچوب مفهومی واقعگرایی تدافعی مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد. در واقع، پرسش اصلی این است که از آغاز بحران سوریه تاکنون، فدراسیون روسیه چگونه با آن روبهرو شده است؟ پاسخ موقت به این سؤال به عنوان فرضیه احتمالی این است که فدراسیون روسیه به علت داشتن منافع مختلفیـ به ویژه منافع امنیتی و نظامیـ تلاش کرده است تا حد امکان با حمایتهای سیاسی و بعضاً نظامی از سقوط دولت بشار اسد و افتادن حاکمیت سوریه به دست معارضان تحت حمایت محور غربیـ عربی جلوگیری کند. با توجه به این مهم، در پژوهش حاضر ابعاد مختلف نقشآفرینی و راهبردهای فدراسیون روسیه در قبال بحران سوریه با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است تا مدلی قابل قبول از رفتار روسیه در این باره ارائه شود.