نقد تئوری‌ تعرفه‌ای قاچاق کالا و ارائه نظریه جدید

نویسنده

چکیده

پدیده قاچاق، حرکت کالا یا خدمات به صورت غیرقانونی از مکانی به مکان دیگر است که تحت تأثیر افزایش داد و ستد بین فضاهای جغرافیایی همراه با رشد صنعتی و مدرنیزه شدن تولید و نقل و انتقالات بزرگ تجاری بین واحدهای سیاسی در جهان شکل گرفت و به موجب نظام‌نامه‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی به عنوان پدیده‌ای نادرست از دید دولت‌های ملی مطرح شد.
ریشه قاچاق به نیازهای شهروندان ساکن یک فضای جغرافیایی برمی‏گردد که از طریق مبادی رسمی و قانونی برطرف نشده و عاملان قاچاق با تکیه بر پتانسیل‌ها و فرصت‌های پیش‌آمده در ارتباط با این نیاز سرزمینی، اقدام به نقل ‌و انتقال کالا از مبادی غیررسمی و به صورت غیرقانونی می‏کنند و موجب فشار و هدر رفتن نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور می‏شوند و هزینه‌های ملی را بالا می‌برند.
با شکل‌گیری پدیده قاچاق کالا در کشورها، مباحث نظری مرتبط با آن توسعه یافت. بیشترین تئوری‌های ارائه‏شده در این زمینه تئوری‌های تعرفه‌ای کالاست. نظریه جاگدیش بهاگواتی و همکاران وی مهم‏ترین آنهاست که با تکیه بر تئوری‌های تجارت بین‌الملل و متغیرهای عرضه و تقاضا متأثر از هزینه‌های تعرفه‌ای تعلق‏گرفته بر کالا مطرح شده است.
این مقاله به بررسی و تحلیل تئوری جاگدیش بهاگواتی و همکاران وی به عنوان مهم‏ترین اثر تئوریک در زمینه قاچاق کالا که در چندین شماره از مجله ورد اکونومیک و سایر نشریات مربوط انتشار یافته پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که میزان تعرفه بر عرضه و تقاضا نمی‌تواند عامل اساسی قاچاق کالا باشد و متغیرهای دیگری هم‏چون نیازهای شهروندان، عدم تأمین این نیازها از سوی دولت، ناتوانی تولیدات داخلی در رقابت با کالای مشابه خارجی، تعارض سیستم اقتصادی سطح ملی با سیستم‌های سطح منطقه‌ای و جهانی، سهم عمده بخش صادراتی متکی بر یک کالا، تنوع محیط جغرافیایی یک کشور، تفاوت در سهم اشتغال بین مناطق مختلف یک کشور، فقدان راهبرد پویا و پایای صادرات یا واردات و موارد دیگر از عوامل مؤثر در قاچاق کالا هستند.

کلیدواژه‌ها