رویکرد اسلام به جایگاه جنگ و صلح در نظام بین‌الملل در مقایسه با رئالیسم و لیبرالیسم

نویسندگان

چکیده

جنگ و صلح از مفاهیم کلیدی نظریه‌های روابط بین‌الملل به شمار می‌روند و تبیین نظام بین‌الملل با استفاده از مفاهیم جنگ و صلح همواره از اهمیتی ویژه‌ برخوردار بوده است. رئالیسم و لیبرالیسم به عنوان دو رویکرد مهم نظریه‌پردازی در روابط بین‌الملل، با توجه به مبانی هستی‌شناسی خویش، دیدگاه متفاوتی در زمینه شکل‌گیری نظام بین‌الملل با محوریت جنگ یا صلح داشته‌اند.
اسلام نیز براساس مبانی هستی‌شناسی خویش و به عنوان دینی جهان‌شمول و همه‌جانبه، رویکردی خاص و متفاوت نسبت به روابط بین‌الملل و در نتیجة آن جایگاه جنگ و صلح در نظام بین‌الملل دارد و می‌تواند به عنوان آلترناتیو، دیدگاه نظریه‌های رئالیسم و لیبرالیسم را به چالش بکشد.
این پژوهش در پی بررسی تطبیقی جایگاه جنگ و صلح در نظریه اسلامی روابط بین‌الملل در مقایسه با دو رویکرد عام و فراگیر لیبرالیسم و رئالیسم به عنوان دو پارادایم مسلط نظریه‌پردازی در حوزه روابط بین‌الملل است.
فرضیه پژوهش بر این مبنا استوار است که دو رویکرد رئالیسم و لیبرالیسم با مطلق‌گرایی در مبانی هستی‌شناسی خویش دو دیدگاه افراطی و تفریطی در ارتباط با مقوله جنگ و صلح در نظام بین‌الملل ارائه کرده‌اند که نظریه اسلامی روابط بین‌الملل با توجه به معقولیت و اعتدال در مبانی هستی‌شناسی خود مبرا از این ایراد است.
روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی و ابزار گردآوری داده‌ها منابع کتابخانه‌ای و اینترنتی است.

کلیدواژه‌ها