دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فصلنامه آفاق امنیت
2538-1857
2645-5250
11
40
2018
11
22
نقش مستشاری جمهوری اسلامیایران در تأمین امنیت منطقهای
5
37
FA
روح اله
قادری کنگاوری
مقاومتپژوه و استادیار روابط بینالملل دانشگاه جامع امام حسین(ع)
kangavary@gmail.com
مقاومتپژوهی و مطالعات نهضتی، مظلومترین و مهمترین حوزه پژوهشی است که با سه مقوله بقا، امنیت و توسعه ارتباط درهمتنیده و تنگاتنگی پیدا میکند. مقاومت مرز میان حق و باطل است که با دو معضل بشریت یعنی اسلامهراسی در قالب «الحاد» و افراطگرایی در پوشش «تکفیر» به یک میزان مبارزه و مقاتله مینماید. لذا جمهوری اسلامیایران در چارچوب قانون اساسی و آرمانهای بلند و متعالی انقلاب اسلامی، حمایت از نهضتهای آزادیبخش و دولتهای حامی مقاومت را یکی از اهداف اصولی و بنیادی خود تعریف نموده است. برایناساس، ضدیت و تقابل با رژیم غاصب صهیونیستی و دولتهای وابسته در منطقه یکی از آثار و پیامدهای طبیعی و منطقی سیاست راهبردی مذکور است. این مقاله باتأکیدبر ضرورت تداوم و استمرار حمایت از محور مقاومت و تقابل با نظام سلطه بهخصوص در محیط امنیتی پیرامون جمهوری اسلامیایران، در چارچوب منطق راهبردی حضور منطقهای و آثار این حضور، استدلال میکند که سپاه پاسداران بهعنوان حافظ دستاوردهای انقلاب اسلامی، نقشی تعیینکننده در تأمین امنیت ملی جمهوری اسلامیایران ایفا میکند و این موضوع بهدلیل حضور نیروهای ایمانی و جهادی نیروی قدس سپاه و مدافعان حرم، جایگاه و رتبه منطقهای ایران را از یک قدرت منطقهای به جایگاه بازیگر مسلم و مسلط منطقهای مبدل ساخته است. فرضیه اصلی مقاله این است که سیاست خارجی امنیتمحور، محصول طبیعی مداخله بیگانگان و بینالمللیشدن امنیت در جنوب غرب آسیاست و در چنین فضایی، نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، پیشران و تولیدکننده اصلی امنیت ملی جهت حفظ تمامیت ارضی و زمینهساز توسعه و رفاه ملی میباشند؛ چراکه توسعه با هر روایت و قرائتی از مسیر امنیت میگذرد طبعاً دستگاه دیپلماسی کشور نیز بدون پشتوانه حضور مستشاری سپاه، توان مذاکراتی و دیپلماتیک قابلتوجهی در تعامل با طرفین غربی و شرقی نخواهند داشت. بهعبارتدقیقتر، جنگ و توسل به زور را نه لزوماً با دیپلماسی و مذاکره که با «حضور مردم» و نقش منطقهای سپاه و البته تقویت توان بازدارندگی دفاعی میتوان از کشور دور ساخت و این مهم جز با کاربست سیاست «دفاع رو به جلو» و تقویت «محور مقاومت» با هدف توسعه «عمق راهبردی (استراتژیک)» انقلاب اسلامی غیرممکن بهنظر میرسد. چارچوب نظری این تحقیق، «الهیات رهاییبخش»، «نظریه پسااستعماری»، «امنیت هستیشناختی»، «موازنه تهدید» و «نظریه مقاومت» خواهد بود و روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی مبتنیبر بررسی اسنادی، کتابخانهای، اینترنتی و برداشت تحلیلی نویسنده از متن تحولات منطقه بحرانخیز جنوب غرب آسیاست.
سپاه,نقسا,امنیت ملی,انقلاب اسلامی,مقاومت,غرب آسیا
https://ps.ihu.ac.ir/article_204597.html
https://ps.ihu.ac.ir/article_204597_8a501f794910ebe198ff156925d95e8d.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فصلنامه آفاق امنیت
2538-1857
2645-5250
11
40
2018
11
22
مواجهه ایران و امریکا؛ راهبردها و تاکتیکها (راهکنش ها)
39
69
FA
فرشاد
رومی
0000-0002-5849-2373
نویسنده مسئول: استادیار روابط بینالملل دانشگاه شهید چمران اهواز
farshadroomi@gmail.com
احسان
کاظمی
استادیار علوم سیاسی دانشگاه شهید چمران اهواز
e.kazemi.p@gmail.com
جمهوری اسلامی ایران با فرهنگ انقلابی خود از سال 1357 در قامت یک قدرت سالم تجدیدنظرطلب، حضور مستکبرانة امریکا را از سپهر سیاست خود حذف نمود و در مسائل منطقهای و بینالمللی بهچالش کشاند. در واکنش به این رویکرد انقلابی، سیاست تضعیف و براندازی نظام سیاسی ایران در دستور کار دولتهای مختلف امریکا قرار گرفت. بهدنبال توافق اتمی بین ایران و قدرتهای جهانی این ظن پدید آمد که روابط دو کشور رو به بهبودی گذاشته و زمینه همکاری در دیگر عرصهها فراهم خواهد شد، اما با خروج دولت ترامپ از برجام دوباره شاهد بالاگرفتن تنشها میان دو کشور بوده و واشنگتن میکوشد مقامات تهران را به تسلیم وادارد. درهمینراستا پرسش مقاله حاضر این است که «راهبردها و راهکنشهای امریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران از چه مؤلفهها و شاخصهایی برخوردار است» و راهکارهای مقابله با آنها کدام است؟ فرضیه مقاله، اینگونه تدوین یافته است که «امریکا در چارچوب یک جنگ سیاسی، پروژه بیثباتسازی و فروپاشی ایران را در دو سطح داخلی و خارجی دنبال میکند؛ در سطح داخلی حقانیتزدایی و ایجاد خدشه در مشروعیت نظام سیاسی ایران ازطریق ایجاد نارضایتی عمومی، محور اصلی تلاشهای دولت امریکا است و در سطح خارجی، امریکا درپی حذف اعتبار ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران در منطقه است. راهکار اساسی برای مقابله با این چالش، تقویت مؤلفههای درونی قدرت ازجمله کارآمدی یا همان مشروعیت ثانویه نظام است.» چارچوب نظری پژوهش، تلفیقی از «نظریه جنگ سیاسی»، «نظریه قدرت نرم» و «نظریه حوزه عمومی هابرماس» است. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی و ابزار گردآوری دادهها کتابخانهای و اسنادی است. براساس یافتههای تحقیق، امریکا درراستای فشار حداکثری با هدف براندازی، بهدنبال تهیسازی قدرت نظام سیاسی ایران از درون و دفع نفوذ منطقهای تهران است. ازاینرو، میتوان اینگونه برداشت کرد که تهدیداتِ متوجه ثبات سیاسی ایران جدی بوده و برای خنثیسازی آنها باید ملاکهای کارآمدی و مشروعیت نظام تقویت شود. درضمن، نگارندگان از روش سناریونویسی بهمنظور آزمون تأثیر متغیر مستقل (راهکنشهای براندازی) بر متغیر وابسته (آینده نظام سیاسی) بهره بردهاند.
جنگ سیاسی,جنگ بی قاعده,ترامپ,کارآمدی,مشروعیت ثانویه
https://ps.ihu.ac.ir/article_204592.html
https://ps.ihu.ac.ir/article_204592_350cd821a2c0047b6dfa28fbdb8f5c0d.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فصلنامه آفاق امنیت
2538-1857
2645-5250
11
40
2018
11
22
نقش لابی سعودی در امریکا در روند امنیتی سازی برنامه هستهای ایران
71
106
FA
رضا
سیمبر
نویسنده مسئول: استاد تمام، گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
rezasimbar@hotmail.com
سعید
پیرمحمدی
دانشجوی دکترای روابط بین الملل، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
saeedpirmohammad@yahoo.com
کامران
لطفی
دانشجوی دکترای علوم سیاسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
klotfei@yahoo.com
در سالهای اخیر تنشهای سیاسی و امنیتی میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران بهمیزان قابلملاحظهای افزایش یافته است. نشانههای چنین وضعیتی را میتوان در ارتباط با تسرییافتن اختلافات و چالشها به حوزههای موضوعی متعدد در روابط میان دو کشور مورد توجه قرار داد. درهمینراستا، بخشی از جریانسازی علیه برنامه هستهای ایران بهوسیلة لابی سعودی در امریکا تعقیب و سازماندهی شده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با بهرهگیری از گزارههای نظری مکتب امنیتی کپنهاگ به بررسی و واکاوی نقش لابی سعودی در روند امنیتیسازی برنامه هستهای ایران پرداخته شود. درهمینزمینه، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که: نقش لابی سعودی در قبال فرایند مذاکرات هستهای ایران و نتایج آن با گروه 1+5 را چگونه میتوان ارزیابی نمود؟ در پاسخ، این فرضیه به سنجش گذاشته میشود که: عربستان سعودی با بهرهگیری از ظرفیت لابیگری امریکا نقش مؤثری را در برساختگی بار امنیتی برنامه هستهای ایران داشته و از این طریق تلاش کرده است تا مانع از تدوین، انعقاد و اجرای برجام شود. روش سنجش فرضیه در این مقاله، تحلیلی ـ توصیفی و ابزارگردآوری اطلاعات نیز کتابخانهای است.
لابی سعودی,مکتب کپنهاگ,امنیتی سازی,ساپراک,برجام
https://ps.ihu.ac.ir/article_204595.html
https://ps.ihu.ac.ir/article_204595_b6b4af8f2b769a72a8eacf1955968371.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فصلنامه آفاق امنیت
2538-1857
2645-5250
11
40
2018
11
22
تحلیل مضمونِ فرایند سازگاری میانفرهنگی مهاجرینِ افغانستانی بر ارتقای امنیت ملی درراستای تشکیل امتواحده
107
132
FA
نسرین
قلانی
دانشجوی دکتری، گروه جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دهاقان، دهاقان، ایران
ghalani_n@yahoo.com
اسماعیل
جهانبخش
نویسنده مسئول: استادیار گروه جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دهاقان، دهاقان، ایران
esjahan@yahoo.com
اصغر
محمدی
استادیار گروه جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دهاقان، دهاقان، ایران
asmohamadi@dehaghan.ac.ir
باتوجهبه اهمیت و موقعیت ایران در منطقه و نقشی کلیدی که مهاجرین افغانستانی در حفظ همبستگی و انسجام داخلی و تداوم امنیت ملی ایران ایفا میکنند، بررسی فرایند سازگاری میانفرهنگی این گروه درحفظ امنیت ملی ضروری بهنظر میرسد. ازآنجاکه مهاجرین افغانستانی در ایران هریک نسبت به فرایند سازگاری میانفرهنگیای که با آن بزرگ شدهاند، درصدد حفظ امنیت ملی ایران هستند، لذا مقالۀ حاضر تلاش کرده است تا به شناخت فرایندی بپردازد که بهواسطۀ آن مهاجرین افغانستانی برای"حفظ امنیت ملی ایران" تلاش کردهاند و با همراهی ایران، سبب شکلگیری یک امت واحده شده و فرایند صدور انقلاب را تسریع بخشیدهاند. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی مضامین مرتبط با "فرایند سازگاری میانفرهنگی بر حفظ امنیت ملی" از دیدگاه مهاجرین افغانستانی در ایران (منطقۀ موردبررسی: شهر اصفهان) است. رویکرد این پژوهش مبتنیبر روششناسیِ کیفی و جمعآوری اطلاعات ازطریق مصاحبۀ عمیق نیمهساختیافته و تجزیهوتحلیل آنها براساس تحلیل مضمون، صورت گرفته است که با استفاده از نمونهگیری هدفمند و براساس ملاکهای ورود و خروج در این پژوهش، 14 نفر از مهاجرین افغانستانی 58 تا 28 سال، تاحداشباع، انتخاب و در سال 1397 ـ 1396 مورد مصاحبه نیمهساختاریافته قرار گرفتهاند. از محتوای مصاحبهها طی سه مرحله کدگذاری (مضامین پایه، مضامین سازماندهنده و مضامین فراگیر)، شبکۀ مضامین، استخراج شده است که بیانگر فرایند سازگاری میانفرهنگی درقالب احساس ایرانیبودن، خوگیری فرهنگی، درونیشدن قواعد ایران، تقویت همسویی دینی، عُلقههای فرهنگی مشترک، مسیریابی هویتی و تأثیر آن بر نهادینهسازی عملکرد امنیتی برای ایران، تعادلطلبی و کیفیسازی امنیت است.
سازگاری میانفرهنگی,امنیت ملی,مهاجرین افغانستانی,امت واحده,تحلیل مضمون
https://ps.ihu.ac.ir/article_204593.html
https://ps.ihu.ac.ir/article_204593_15312bb1e8cdf697f73a704c548fe17e.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فصلنامه آفاق امنیت
2538-1857
2645-5250
11
40
2018
11
22
آسیبپذیریهای امنیتی عراق در حوزه سیاسی ـ اجتماعی
133
154
FA
احمد
زارعان
0000-0001-6832-5248
دانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی
a.zarean@chmail.ir
سعید
معدنی
نویسنده مسئول: استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی
maadani2550@gmail.com
محمدباقر
تاجالدین
استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی
mb_tajeddin@yahoo.com
دولت نوپای عراق که نتیجه روند دولتسازی در سالهای پس از 2003 میباشد، بهدلیل وجود برخی مشکلات ساختاری و نهادی در حوزه اجتماعی و سیاسی، همواره درمعرض آسیب قرار داشته و با بحرانهای امنیتی متعددی مواجه بوده است. این مقاله با استفاده از روش تبیینی ـ تحلیلی و با اتکا به دادههایی که ازطریق مصاحبه و مطالعه اسنادی گردآوری شده است، بهدنبال پاسخ به این سؤال است که «آسیبپذیریهای امنیتی عراق در حوزه سیاسی ـ اجتماعی کدامند؟» یافتههای پژوهش نشان میدهد در دوره جدید، شکافهای اجتماعی موجود در عراق بههمراه نوع نظام سیاسی ـ حقوقی مستقر در این کشور، باعث بروز بحرانهای امنیتی شده است. شکافهای اجتماعی فعالشده در عراق باعث افزایش واگرایی اجتماعی شده و بهعنوان مانعی در برابر شکلگیری هویت ملی بهعنوان پیششرط تشکیل دولت ملی عمل کردهاند. همچنین الگوی دموکراسی انجمنی که بهصورت عرفی بر ساختار سیاسی عراق تحمیل شده، ضمن ایجاد بحران ناکارآمدی و بحران مشروعیت، باعث تقویت و تشدید شکافهای اجتماعی شده است.
عراق,بحرانهای امنیتی,شکافهای اجتماعی,دموکراسی انجمنی,هویت ملی
https://ps.ihu.ac.ir/article_204596.html
https://ps.ihu.ac.ir/article_204596_334d68b08657fbb84f1f499523edc405.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فصلنامه آفاق امنیت
2538-1857
2645-5250
11
40
2018
11
22
رفتارشناسی عربستان سعودی درقبال بحران سوریه در پرتو نظریه موازنه قدرت
155
178
FA
مهدیه
معدن نژاد
0009-0009-7846-1687
دانشجوی دکتری مطالعات منطقهای گرایش خاورمیانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
mahdieh.madannezhad@gmail.com
سوریه کشوری با اهمیت ژئوپولتیک در منطقه غرب آسیاست که همواره ازنظر بلوکهای رقیب در منطقه بهعنوان وزنهای برای تغییر موازنه قدرت محسوب شده است. مداخله کنشگران منطقهای در بحران اخیر سوریه را نیز میتوان در چارچوب تلاش این کشورها برای تغییر موازنه قدرت به نفع خود توضیح داد. عربستان سعودی از جمله کشورهایی است که از ابتدا در بحران سوریه فعال بود، اما تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی بهتدریج سیاستهای خود درقبال این بحران را تغییر داد. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی و در چارچوب نظریه موازنه قدرت، درپی رفتارشناسی عربستان سعودی درقبال بحران سوریه است. یافتههای پژوهش، تغییر رفتار ریاض درقبال بحران سوریه را در پنج مرحله تقسیم میکند که سیری از مدیریت بحران با هدف تغییر رفتار دمشق، دیپلماسی فعال علیه دمشق، حمایت نظامی ـ مالی ـ و سیاسی مستقیم از مخالفان، توقف حمایت از داعش و مقابله با نظام اسد و درنهایت پذیرش بقای اسد در قدرت، اما بدون حضور ایران را پشتسر گذاشته است. مقاله درنهایت به امکانسنجی هدف کنونی مبنیبر پذیرش بقای اسد بدون حضور ایران پرداخته است.
رفتارشناسی,عربستان سعودی,سوریه,سیاست خارجی,موازنه قدرت
https://ps.ihu.ac.ir/article_204594.html
https://ps.ihu.ac.ir/article_204594_63e30417cf771d7431bd5c6fcd75e16c.pdf